فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 231
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آيد ، گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآيد گفتم ز مهرورزان رسم وفا بياموز ، گفتا ز خوبرويان اين کار کمتر آيد گفتم که بر خيالت راه نظر ببندم ، گفتا که شب رو است او از راه ديگر آيد گفتم که بوي زلفت گمراه عالمم کرد ، گفتا اگر بداني هم اوت رهبر آيد گفتم خوشا هوايي کز باد صبح خيزد ، گفتا خنک نسيمي کز کوي دلبر آيد گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت ، گفتا تو بندگي کن کو بنده پرور آيد گفتم دل رحيمت کي عزم صلح دارد ، گفتا مگوي با کس تا وقت آن درآيد
گفتم زمان عشرت ديدي که چون سر آمد
،
گفتا خموش حافظ کاين غصه هم سر آيد
تعبیر:
در آرزوی جلب محبت کسی هستی. با کمی صبر و صداقت به مقصود خود خواهی رسید.به خداوند توکل داشته باش تا غمها و غصه هایت به پایان برسد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 412
مرا چشميست خون افشان ز دست آن کمان ابرو ، جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستي ، نگارين گلشنش روي است و مشکين سايبان ابرو هلالي شد تنم زين غم که با طغراي ابرويش ، که باشد مه که بنمايد ز طاق آسمان ابرو رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم ، هزاران گونه پيغام است و حاجب در ميان ابرو روان گوشه گيران را جبينش طرفه گلزاريست ، که بر طرف سمن زارش همي گردد چمان ابرو دگر حور و پري را کس نگويد با چنين حسني ، که اين را اين چنين چشم است و آن را آن چنان ابرو تو کافردل نمي بندي نقاب زلف و مي ترسم ، که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
اگر چه مرغ زيرک بود حافظ در هواداري
،
به تير غمزه صيدش کرد چشم آن کمان ابرو
تعبیر:
با تمام وجود عاشق شده ای و از غم دوری در رنج و عذاب به سر می بری. نا امید و مأیوس نباش. صبر و حوصله داشته باش تا به مقصود خود برسی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 471
ز دلبرم که رساند نوازش قلمي ، کجاست پيک صبا گر همي کند کرمي قياس کردم و تدبير عقل در ره عشق ، چو شبنمي است که بر بحر مي کشد رقمي بيا که خرقه من گر چه رهن ميکده هاست ، ز مال وقف نبيني به نام من درمي حديث چون و چرا درد سر دهد اي دل ، پياله گير و بياسا ز عمر خويش دمي طبيب راه نشين درد عشق نشناسد ، برو به دست کن اي مرده دل مسيح دمي دلم گرفت ز سالوس و طبل زير گليم ، به آن که بر در ميخانه برکشم علمي بيا که وقت شناسان دو کون بفروشند ، به يک پياله مي صاف و صحبت صنمي دوام عيش و تنعم نه شيوه عشق است ، اگر معاشر مايي بنوش نيش غمي نمي کنم گله اي ليک ابر رحمت دوست ، به کشته زار جگرتشنگان نداد نمي چرا به يک ني قندش نمي خرند آن کس ، که کرد صد شکرافشاني از ني قلمي
سزاي قدر تو شاها به دست حافظ نيست
،
جز از دعاي شبي و نياز صبحدمي
تعبیر:
تردید و دودلی را کنار بگذار و با اراده ای محکم شروع به کار کن. با کسی که تجربه دارد مشورت کن تا آنکه ناگهان دچار دردسر و شکست نشوی. از مشکلات راه نترس. هیچ کاری به آسانی به دست نمی آید و به نتیجه نمی رسد. خدا را فراموش نکن و به او توکل کن تا با آرامش روحی به کار خود ادامه بدهی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 458
اي دل آن دم که خراب از مي گلگون باشي ، بي زر و گنج به صد حشمت قارون باشي در مقامي که صدارت به فقيران بخشند ، چشم دارم که به جاه از همه افزون باشي در ره منزل ليلي که خطرهاست در آن ، شرط اول قدم آن است که مجنون باشي نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن ، ور نه چون بنگري از دايره بيرون باشي کاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش ، کي روي ره ز که پرسي چه کني چون باشي تاج شاهي طلبي گوهر ذاتي بنماي ، ور خود از تخمه جمشيد و فريدون باشي ساغري نوش کن و جرعه بر افلاک فشان ، چند و چند از غم ايام جگرخون باشي
حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر اين است
،
هيچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشي
تعبیر:
اگر با چشم باز به وقایع اطراف خود دقت کنی به جایی خواهی رسید. سهل انگاری و غفلت را از خود دور کن. اگر می خواهی به نتیجه برسی، باید شایستگی خود را ثابت کنی و از مشکلات راه هراسی به دل راه ندهی. آدمی بی نیاز و دریادل باش. در طلب مال و منال دنیا، خود را به زحمت نینداز زیرا ارزش آن را ندارد.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 118
آن کس که به دست جام دارد ، سلطاني جم مدام دارد آبي که خضر حيات از او يافت ، در ميکده جو که جام دارد سررشته جان به جام بگذار ، کاين رشته از او نظام دارد ما و مي و زاهدان و تقوا ، تا يار سر کدام دارد بيرون ز لب تو ساقيا نيست ، در دور کسي که کام دارد نرگس همه شيوه هاي مستي ، از چشم خوشت به وام دارد ذکر رخ و زلف تو دلم را ، ورديست که صبح و شام دارد بر سينه ريش دردمندان ، لعلت نمکي تمام دارد
در چاه ذقن چو حافظ اي جان
،
حسن تو دو صد غلام دارد
تعبیر:
منتظر پیامی از دوست و محبوب خود هستی. به زودی مرادت حاصل می شود. دوست به صداقت و سادگی تو نظر دارد. سعی کن تکبر و ریا را رها کنی تا به هدف خود برسی. رقیبان زیادی داری. نا امید نباش. آنکه ایمان داشته باشد پیروز است.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 336
مژده وصل تو کو کز سر جان برخيزم ، طاير قدسم و از دام جهان برخيزم به ولاي تو که گر بنده خويشم خواني ، از سر خواجگي کون و مکان برخيزم يا رب از ابر هدايت برسان باراني ، پيشتر زان که چو گردي ز ميان برخيزم بر سر تربت من با مي و مطرب بنشين ، تا به بويت ز لحد رقص کنان برخيزم خيز و بالا بنما اي بت شيرين حرکات ، کز سر جان و جهان دست فشان برخيزم گر چه پيرم تو شبي تنگ در آغوشم کش ، تا سحرگه ز کنار تو جوان برخيزم
روز مرگم نفسي مهلت ديدار بده
،
تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخيزم
تعبیر:
تا فرصت باقی است از موقعیت ها استفاده کن تا به هدف و مقصود خود برسی. از اراده ی کافی برخوردار هستی پس نا امید نباش. به خدا توکل کن و با مشورت در کار ها، موفقیت خود را تضمین کن.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 382
فاتحه اي چو آمدي بر سر خسته اي بخوان ، لب بگشا که مي دهد لعل لبت به مرده جان آن که به پرسش آمد و فاتحه خواند و مي رود ، گو نفسي که روح را مي کنم از پي اش روان اي که طبيب خسته اي روي زبان من ببين ، کاين دم و دود سينه ام بار دل است بر زبان گر چه تب استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت ، همچو تبم نمي رود آتش مهر از استخوان حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن ، چشمم از آن دو چشم تو خسته شده ست و ناتوان بازنشان حرارتم ز آب دو ديده و ببين ، نبض مرا که مي دهد هيچ ز زندگي نشان آن که مدام شيشه ام از پي عيش داده است ، شيشه ام از چه مي برد پيش طبيب هر زمان
حافظ از آب زندگي شعر تو داد شربتم
،
ترک طبيب کن بيا نسخه شربتم بخوان
تعبیر:
رنج و زحمت زندگی، به یاری و کمک دیگران برطرف می شود. خود را تنها و بی یاور احساس می کنی. بهتر است با دقت و هوشیاری جوانب کارها را بسنجی تا رمز موفقیت را پیدا کنی. با سعی و اراده می توانی به هدف برسی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 433
اي که بر ماه از خط مشکين نقاب انداختي ، لطف کردي سايه اي بر آفتاب انداختي تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت ، حاليا نيرنگ نقشي خوش بر آب انداختي گوي خوبي بردي از خوبان خلخ شاد باش ، جام کيخسرو طلب کافراسياب انداختي هر کسي با شمع رخسارت به وجهي عشق باخت ، زان ميان پروانه را در اضطراب انداختي گنج عشق خود نهادي در دل ويران ما ، سايه دولت بر اين کنج خراب انداختي زينهار از آب آن عارض که شيران را از آن ، تشنه لب کردي و گردان را در آب انداختي خواب بيداران ببستي وان گه از نقش خيال ، تهمتي بر شب روان خيل خواب انداختي پرده از رخ برفکندي يک نظر در جلوه گاه ، و از حيا حور و پري را در حجاب انداختي باده نوش از جام عالم بين که بر اورنگ جم ، شاهد مقصود را از رخ نقاب انداختي از فريب نرگس مخمور و لعل مي پرست ، حافظ خلوت نشين را در شراب انداختي و از براي صيد دل در گردنم زنجير زلف ، چون کمند خسرو مالک رقاب انداختي داور دارا شکوه اي آن که تاج آفتاب ، از سر تعظيم بر خاک جناب انداختي
نصره الدين شاه يحيي آن که خصم ملک را
،
از دم شمشير چون آتش در آب انداختي
تعبیر:
به زودی به آرزوی خود می رسی و سعادت و نیکبختی بر زندگی ات سایه خواهد افکند و این حاصل رنج و زحمتی است که تحمل کرده ای. قدر لحظات زندگی را بدان و شکر خداوند را به جای آور.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 481
بشنو اين نکته که خود را ز غم آزاده کني ، خون خوري گر طلب روزي ننهاده کني آخرالامر گل کوزه گران خواهي شد ، حاليا فکر سبو کن که پر از باده کني گر از آن آدمياني که بهشتت هوس است ، عيش با آدمي اي چند پري زاده کني تکيه بر جاي بزرگان نتوان زد به گزاف ، مگر اسباب بزرگي همه آماده کني اجرها باشدت اي خسرو شيرين دهنان ، گر نگاهي سوي فرهاد دل افتاده کني خاطرت کي رقم فيض پذيرد هيهات ، مگر از نقش پراگنده ورق ساده کني کار خود گر به کرم بازگذاري حافظ ، اي بسا عيش که با بخت خداداده کني
اي صبا بندگي خواجه جلال الدين کن
،
که جهان پرسمن و سوسن آزاده کني
تعبیر:
اگر می خواهید غم به سراغتان نیاید و از غم ها رهایی یابید به این فکر باشید که عاقبت باید به دیار باقی بروید بنابراین بهتر است که توشه ی راهتان از ثواب باشد. بدون زحمت نمی توان به مقام رسید باید تلاش کنید مطمئن باشد کارهای شما بدون اجر نمی ماند و جواب خودتان را دریافت می کنید.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 423
دوش رفتم به در ميکده خواب آلوده ، خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش ، گفت بيدار شو اي ره رو خواب آلوده شست و شويي کن و آن گه به خرابات خرام ، تا نگردد ز تو اين دير خراب آلوده به هواي لب شيرين پسران چند کني ، جوهر روح به ياقوت مذاب آلوده به طهارت گذران منزل پيري و مکن ، خلعت شيب چو تشريف شباب آلوده پاک و صافي شو و از چاه طبيعت به درآي ، که صفايي ندهد آب تراب آلوده گفتم اي جان جهان دفتر گل عيبي نيست ، که شود فصل بهار از مي ناب آلوده آشنايان ره عشق در اين بحر عميق ، غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
گفت حافظ لغز و نکته به ياران مفروش
،
آه از اين لطف به انواع عتاب آلوده
تعبیر:
با ایمان و اراده ای محکم قدم در راه بگذار و به خدا توکل کن. اخلاص داشته باش و از روی هوا و هوس تصمیم نگیر. از مشکلات راه هراسی به دل راه نده. سعی و تلاش را فراموش نکن تا به هدف برسی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 331
به تيغم گر کشد دستش نگيرم ، وگر تيرم زند منت پذيرم کمان ابرويت را گو بزن تير ، که پيش دست و بازويت بميرم غم گيتي گر از پايم درآرد ، بجز ساغر که باشد دستگيرم برآي اي آفتاب صبح اميد ، که در دست شب هجران اسيرم به فريادم رس اي پير خرابات ، به يک جرعه جوانم کن که پيرم به گيسوي تو خوردم دوش سوگند ، که من از پاي تو سر بر نگيرم
بسوز اين خرقه تقوا تو حافظ
،
که گر آتش شوم در وي نگيرم
تعبیر:
دل به دریا زده ای و بی محابا پیش می روی و خود را به تقدیر سپرده ای. بهتر است که کمی دقت کنی و با تعمق و تعقل به کار خود بپردازی تا موجب ندامت و پشیمانی نشوی.
فال حافظ روزانه چهار شنبه 15 آذر 1402 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 235
زهي خجسته زماني که يار بازآيد ، به کام غمزدگان غمگسار بازآيد به پيش خيل خيالش کشيدم ابلق چشم ، بدان اميد که آن شهسوار بازآيد اگر نه در خم چوگان او رود سر من ، ز سر نگويم و سر خود چه کار بازآيد مقيم بر سر راهش نشسته ام چون گرد ، بدان هوس که بدين رهگذار بازآيد دلي که با سر زلفين او قراري داد ، گمان مبر که بدان دل قرار بازآيد چه جورها که کشيدند بلبلان از دي ، به بوي آن که دگر نوبهار بازآيد
ز نقش بند قضا هست اميد آن حافظ
،
که همچو سرو به دستم نگار بازآيد
تعبیر:
در انتظار به سر می بری. نا امید و ناراحت نباش زیرا به مقصود خود می رسی. بلا و مصیبت های رسیده را تحمل کن. در کوره ی حوادث، خود را آبدیده کن و تجربه اندوزی کن تا لذت بیشتری از پیروزی ببری.